تجارت در تهران، قدمتی هم پای جاده ابریشم دارد که یکی از مراکز مهم این جاده ری بود که از یکسو به سمت رومشرقی و آناتولی و از سوی دیگر به سمرقند و بخارا و در آسیای میانه به چین میرسید و ری همچون سر پرندهای بود که دو بال آن در دو سوی شرق و غرب عالم آن روز گشوده میشد.
این رونق اقتصادی که با شکوفایی فرهنگی و هنری و عرضه آثار سفالی و شیشه ای و پارچهای ارزشمند همراه بود، موجب میشد که ری را عروس دنیا بدانند هر چند مقارن و به ویژه با حمله مغول دیگر نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان. از دوران صفویه در شهر ری بازارچهای برپا شد و چند کاروانسرا شکل گرفت که قسمتی از یکی از آنها هنوز پابرجاست و در2،3 تهرانگردی به آنها سری زدیم و اقداماتی برای حفظ آنها صورت گرفت.
در تهران آن روزگار هم نشانههایی از تجارت و بازرگانی را شاهد هستیم که نمونه آن کاروانسرای خانات در بیرون حصار طهماسبی نرسیده به خیابان صابونپزخانه، در مولوی، هنوز محل عرضه کار و خدمات است. سالها پیش که در وزارت ارشاد بودم و سازمان میراث فرهنگی در حوزه آن دستگاه بود، مجوز ترمیم و بازپیرایی آن را دادم به این سبب که نگران بودم طولانی شدن روند صدور مجوز موجب پشیمانی مالک از بازسازی و بازپیرایی شود و این بنای نفیس باز هم در معرض آسیب بیشتر قرار گیرد. اما در سالهای اخیر، پس از آن همه کوشش، دوباره وضع مطلوبی ندارد.
با پایتخت شدن تهران بار دیگر رونق اقتصادی به این محدوده بازگشت و بازرگانان بسیاری سرمایههای خود را به این شهر منتقل کردند و با توسعه مناسبات سرمایهداری و افزایش جمعیت، اصناف مختلف اندک اندک شکل گرفتند. نگاهی به سابقه قضایای صنفی تهران میتواند روشنگر زمان شکلگیری این اصناف باشد. در آغاز جنبش مشروطیت و تشکیل مجلس اول (عدالت خانه) به وضوح اصناف نقش بسیار موثری داشتند.
یکی از مهمترین بازرگانان آن روزگار کاشفالسلطنه، پدر چای و از نوادگان عباس میرزا نایب السلطنه بود که موزهای به نام وی در لاهیجان به راه انداختهاند. البته مصرف چای پیش از آن در ایران سابقه داشت و آن را از چین و هند میآوردند ولی کاشفالسلطنه کشت چای را در شمال ایران آغاز کرد و برای این کار تعدادی کارشناس چینی به لاهیجان آورد که نوادگان آنها هنوز در آن دیار پیدا میشوند.
بدین ترتیب او توانست بهترین چای را در وطن خود پرورش دهد. کاشفالسلطنه با این کار از تشویق و پشتیبانی دولت وقت برخوردار شد. او که درس خوانده رشته حقوق در سوربن فرانسه بود، نخستین قانون بلدیه را نوشت و خود به عنوان منتخب مردم تهران در نخستین انجمن بلدیه، ریاست آن را به دست گرفت و همزمان رئیس بلدیه شد.
به واقع در طول همه این سالهای پس از مشروطیت تا کنون، او تنها شهرداری است که با انتخاب مستقیم مردم هم ریاست شهرداری یا بلدیه آن روز را بر عهده داشت و هم رئیس انجمن بلدیه یا به تعبیر امروز شورای شهر بود. اما در کنار او تجار بزرگ دیگری هم بودند مانند حاج حسین آقای ملک که نسل اندر نسل از تجار بزرگ کشور بودند و یادگارهای ماندگاری چون کتابخانه و موزه و مرکز اسناد از خود در تهران بر جای نهادند و به آستان قدس رضوی تقدیم کردند.
خاندان امینالضرب نیز از همین تبار هستند. محمدحسن و محمدحسین پدر و پسری که بنیان تجارت و راهآهن تجاری و چراغ برق و اتاق بازرگانی را در ایران گذاشتند. تا چندی پیش به خیابان امیرکبیر امروزی، چراغ برق میگفتند؛ زیرا خانه و کارخانه وی در همین خیابان بود.
آنها نیز در حوزه فرهنگ کارهایی شایان کردند؛ از جمله چاپ مجموعه بحارالانوار در 25 جلد به قطع رحلی، با چاپ سنگی و در بیش از هزار نسخه که اسناد ارزشمند آن، اکنون به همت خاندان مهدوی منتشر شده است. از این خاندان عالمان بزرگی برخاستند؛ همچون دکتر یحیی مهدوی که بنیانگذار مطالعات جدید فلسفی در ایران بود و بارها جایزه کتاب سال را از آن خود کرد.
وی با آنکه استادی بزرگ بود حقوقی از دانشگاه نمیگرفت و حق التالیف آثارش را به دانشگاه میبخشید و به برخی از دانشجویان با استعداد هزینه تحصیلی میپرداخت تا در بالاترین سطح به ادامه تحصیل همت کنند بهطوریکه برخی از آن افراد بعدها صاحب نامی بلند شدند. او کمتر در عرصه رسانهها حاضر میشد. در عین حال در آن سالهایی که کتاب ماه فلسفه را منتشر میکردیم، مقدمات گفتوگویی را با او فراهم آوردیم که در خانه خودش انجام گرفت و با بزرگان فلسفه که عموماً شاگرد وی بودند به گفتوگو پرداخت و در نخستین شماره آن نشریه به چاپ رسید.
دیگری دکتر اصغر مهدوی با آنکه اقتصاددانی بزرگ بود اما در رشته تاریخ و ادبیات صاحب نظر بود و خدمات گستردهای در شناسایی متون کهن فارسی داشت. او در نسخه شناسی استاد بود. مهمترین اثر وی، که برگزیده کتاب سال شد، سیر رسولالهی از رفیعالدین اسحاق همدانی است که نوشتن مقدمه و تصحیح آن بیش از 10 سال به درازا کشید.
یکی از مواریث تاریخ تهران امروز خانه حاج امینالضرب در خیابان ایران، سه راه امین حضور است که خوشبختانه همچنان از گزند حوادث مصون و محفوظ مانده و کل منزل و اثاثیه در این خانه، در واقع عتیقه است و در اینجا کتابخانه نفیسی مانده که نسخههای خطی آن را آقای اشک شیرین فهرست و منتشر کردهاند. در همین خانه حوادث بسیاری مربوط به تاریخ معاصر ایران روی داده است. بودن فرزندان دانشمند حاج امینالضربها و حتی خود آنها موجب میشد که این خانه پایگاه فلسفه، تاریخ، ادب، شعر، هنر، تجارت و کتاب و رجال دین باشد.
جای خوش وقتی است که پس از آن گفتوگو، رئیس اتاق بازرگانی با من تماس گرفت و از نکاتی که در جلسه، درباره بازرگانان تهران گفته بودم، اظهار خرسندی کرد و گفت که مایل است این خانه ارزشمند، محفوظ بماند. امید است که به زودی، اتاق بازرگانی، که ساختمان امروزیاش در خیابان طالقانی است برخی نشستها و مذاکرات خود را در خانهای برگزار کند که زمانی مرکز تجارت و فرهنگ این سرزمین بوده و در و دیوار آن گواهی است بر دورهای درخشان از معماری و آرایههای ایرانی در ساخت و زینت بنا. انشاءالله دیگر اصناف هم با شناسایی مراکز مشابه در جلوگیری از تخریب سرمایههای شهر همت بورزند و همین جا از طرف دوستانم در شورا و در معرفی اینگونه بناها اعلام آمادگی میکنم. روز جشن بازرگانان تهران و اهدای نشان امینالضرب مبارک باد.
نظر شما